سلام امروز واقعا میخام حرف دلتو بزنم
یادمه من یک رفیقی دارم همیشه وقتی دعوامون میشه یا بحثمون میشه
اولین چیزی که میگه کاشکی بات اشنا نمیشدم کاشکی نبودی
(اما در حقیقت خودش میدونه چقدر دوسم داره وقتی هر بار این جمله رو میگفت میدونستم یک جوری دوسم داره دلش پره به جای ترک کردن میخاد ارومش کنم همیشه به جاش به دعوا هاش گوش میدادم تا خالی شه چون واقعا میدونه چقدر همو دوست داریم)
گاهی وقتا به حرف نی واقعا حتی حرف دلمون میمونه
پنگی جان میدونم چه فشاریو رو دوشت داری
همیشه پسری که عاشقت باشه میمونه کنارت تو یک ادم معمولی نبودی
(یک چیزی بگم وقتی پسری عاشق دختری بشه از ته دل یعنی بهش فقط به چشم رابطه جنسی نگاه نمیکنه یعنی اینکه رابطه جنسی میشه اولیت دوم سومش
یعنی اینکه اولیت اصلی میشه خوشحال کردن دختر مورد علاقش )
من حتی میدونم بخاطر چی این کارا رو میکنی اما یادته که نرفته زندگیمونو با هم میسازیم نه به خابه نه به داره نه به باره نه به کاره
(پنگی جان میفهمتتتت داری چیکار میکنی که ازم مراقبت کنی نگران سلامتی منی نمیخای بد تر شم ولی یادت رفت وقتی دو تا رفیق پنگی روباه همو ببینی کسی جلو دارشون نی )
میدونی چرا چون یک دختری بودی که هیچ وقت کسی جوری حقته بات رفتار نمیکرد روباهم پسری بود که هیچ وقت کسی دوست نداشت اما وقتی با هم اشنا شون بببین چه ترکیب عالی ساختن
پنگی جان خدا بزرگه بزرگ تر از حد تصور من تو یادت که هست چه اهدفی داریم
پس پای قولامون وایستیم( تاجر بزرگ پنگی)
یادت باشه خدا هیچکسو الکی وارد زندگی کسی نمیکنه
(اگه میبینی با هم چقدر خوشحالیم از پس هر چی بر میایسم حتی خوبی هاتو انداخته تو دلم حتی با وجود همه اتفاقات بازم میخامت بی دلیل نی کار خداشت)
واقعا (دشمنت نیستم یک روز به خودت میگی واقعا اون روباههه از ته دل دوسم داشت)/