همهی این محبتهات، توجهکردنات و وقت گذاشتنه پشت گوشی رو جبران میکنم، میدونم بعضی روزا حالت خوب نبود ولی هیچوقت واسم کم نزاشتیو در همه لحظات مواظبم بودی؛ پس از همین الان بهت قول میدم موقعی که بهت برسم حتما جلو همه دستاتو میگیرم و پیشونیتو میبوسم و بغلت میکنمو توی گوشت میگم: زین پس مال من شدیو دیگه نمیزارم آب تو دلت تکون بخوره و همهکار میکنم تا همیشهی همیشه حالِت کنار من خوب باشه و بهت خوشبگذره جگر گوشهی من>>
میگم دلبر یه وقت فکر نکنی من بهت فکر نمیکنما یه وقت فکر نکنی دیگه دوست ندارم اون چشمای قشنگتو ببینما یه وقت فکر نکنی دلم واسه خنده های کیوتت تنگ نمیشه ها من هر لحظه برای این که کی قراره ببینمت لحظه شماری میکنم واسه عطر تنت تموم جونمو میدم یه وقت فکر نکنی واسم مهم نیستیا تو از جونمم واسم مهم تری قربونت برم❤️
خوب شد اومدی وگرنه من از کجا میفهمیدم عشق واقعیه دوست داشتن واقعیه دوست داشته شدن واقعیه تو اگه نبودی من چیکار میکردم ماه دلم
امروز می خوام ار خودم بگم یک ادمی تو زندگیمه بیشتر از هر کسی تو دنیا دوسش دارم (بیشتر از هر کسی) ولی همیشه صدام میگه برج نگهبان همیشه فک میکنه تو زندگیش دخالت میکنم اما رفیق من از یک خانواده اییم بابای تو بابای منم هست چون جفتشون یکین(میدونم دارک شد) حتی مامانتو عین مامانت واسم عزیزه حتی خودت میدونی عصبی دلخوری ولی لطفا تحملم کن یک چند مدت اوضاع پیشرفتتتو دیدم خودم دممو میزارم پرتم کنی میدونم دارم زورکی هر کاری میکنم نگهت داشتم ولی این روزا این شرایط تموم شه خودت بم بگی تمومه با جشمام بببینم پرتم کنی بت حق میدممم ولی تا زمانی بخای رو خودت کاررنکنی یا همش جص بیایی من لجبازم ببشتر میمونم بهنرین رفبق دوست دارم
رفیق من عشق من دقت کردی این دنیا این روزا بدون هم چقدر ترسناکه حتی دیدی گفتی وقتی رفتی بیرون بابات رفت پیش رفیقش قدم میزدی کلی حس بدی داشتی به این تنهایی میدونی جدیدا مبحام بمونی هر جور شده بت برسم نه فقط از سر نیاز هام بلکه واقعا به هم نیاز داریم میدونم مبگی مت من داشتم زندگبمو میکردم تو اومدی باز باز دلبستم بت(میدونستی خیلی دروغت تابلو بود چون منتظر بودی برگردم با ادما شهر حال نمیکردی دلت رفیق فابت میخاست منو ) چون درسته ادمای زیادی بودن وقتاتو پر مبکردی و گاهی اینقدر نمیدونستی چیکار میکردی اما اوج خوشحیات یاد من افتادی چون بگی مت بت فکر نمیکردم دروغه(چونگاهی بهم اینقدر فکر میکردی افسرده میشدی هر کاری میکردی کمتر بهم فکر کنی ) درستهه مگه نه به روم نمیاری وگرنه این همه عشق وفاداری کشک الکی نیست حتی این همه ادم تو رو مبخاستن نزدیکت شن ولی از ته قلبت میگفتی این کار اشتباهه من متعلق به مت هستم چون کنارش کلی خاطرات دارم میدونم به روم نمیاری نه تو خودت ریختی بگی مت میتونم بدون تو زندگی کنم یادته وقتی اومدم چقدر خوشحال شدی اولش گفتی مت تو فراموشم کردی (از ته دلت مبگی اخجون اومد میدونستم میاد) بعد به مرور گفتی مت دلم برات یک ذره شده بود مینوشتم تو وبلاگم تا یک روز شاید ببینی حرفامو یادته گفتی دلم برای مامانم تنگ نمیشه ولی برای روباه خنگ خر تنگ میشه الهی بره زیر تریلی ۶ چرخ(از دوست داشتن زیاد دلتنگم بودی رفیق مگه نه) میدونم وقتی این متنو میخونی بغض میکنی اما منم همش منتطر بودم بیاییی قلبم داشت بگاه میرفت هیچکس اندازه تو. ارومم نمیکرد یادته حتی وقتی اومدم بابات گفت داری میخندی از این کشور خوشت میاد ولی نمیدونست رفیقش اومده پیششش مت اومده حتی الان از روزی که اومده با پدرش خیلی رفیق شده کلی پلن هاش میرسه کلی دختر سر حالی شده چون همیشه میگه مت تو هستی احساس میکنم تنها نیستم تو هوامو داری خیلی خوب شدی اومدی مت حتی قراره بیاد با هم زندگی کنیم گاهی وقتا از لجم میگه ازت متنفرم مت(ولی میگه خدا رو شکر مت کله پوک بچه سال غیرتی وحشی دارم) حتی میگه متین نمیحام از دستت بدم چون نمبخاد برگرده به اون تاریکی هر کاری میکرد سرگرم شه یادش بره اما نرفت از وقتی اومدم داره ادامه میده حتی بت قول میدم دلبر اون کارت بشه تا یک ماه دیه تو میایی پیشم دیه حتما میام به دیدنت نمیزارم بیشتر از این بغض کنی دختر میبرمت پیش خودم قول قول قول حتی دیت میام❤️ میدونم بخاطرم تا ذوق دیدنمو داری داری خیلی چیرا رو تخمل میکنی حتی گاهی میگی شرایط فاک داپ میشه ادما یادت باشه رفیق عشقم قول میدم خدا منو تو رو هوامونو داره به تار مو میرسه ولی پاره نمیشه چون خدا هست (میدونم حرف دلتو زدم ولی بازم میدونم میگی مت حرف دلمو زدی به روم نمیاری) خیلیییی دوستتت دارم❤️ طولانی بود حلاصش کردم
امروز یادته ازت پرسیدم وقتی خسته ایی و حوصله هیچی نداری دوس داری چجوری بات رفتار کنم یادته چی گفتی درک کنم بام مهربون باشی خستگیمو در کنی و ازت نترسم تا کنارت اروم بگیرم
دقیقا دیدی وقتی چیری میشه عصبی ناراحتم میام بت پی ام میدم میگم عصبیم خوب نیستم تو اغوشت میام تا بات حرف بزنم یادته این همه روان شناس بردن حالتو خوب کننن نتونستن اما وقتی پیش منی یا من پیش تو ام جقدر ارومیم❤️ بهتر از ۱۰۰ تا مسکن دکتر حتی از ته دلت میخندی❤️ دیدی بخاطر من چقدر تغییر. کردی منم بخاطر تو از اخلاق و چهره و ۰۰۰ غیره منم بت توواین روزا حتی قوی تریم ادم باشیم من تو نیاز داریم به هم❤️ اینو از ته دلم بت میگم مرسی زندگیمو پر رنگ کردی نور من❤️
از وقتی این کارتون قشنگو دیدم دیدمبه زندگی رابطمون تعغیر کرد فهمیدم میشه با هر چی ساخت دیه وقتی هر وقت بات حرف میزنم دلم اروممیشه چونکنار ادم درستی وارد رابطه شدم درسته خانواده هامون یکم لجبازن ولی فهمیدم میشه راضی کرد و با هم زندگی کرد❤️ میخام بات زندگی کنم بهترین اتفاق زندگیم
من جدیدا یک چیزیو خیلیی دقت کردم من تووخیلی شبیه همیم طرز فکرمون حتیی دلمون مبخاد اولین رابطه جدی با همسرمون باشه تیپ من و تو امروزیه ولی طرز فکرمون مثل ادمای وفادار قدیمه ختی عمق رابطه رفاقتمون خیلی زیاده پرام ریخته حتی وقتی بحث کنیم میگیم حیف رفاقتمون بیا اشتی حتی خیلیا سعی میکنن ما رو از هم دور کنن نمیتوننن چون کسی ما رو نمیشناسه درست که چیا تحمل کردیم من اون فرصتش باشه ۲۴ ساعت پلاس میشیم حتی امروز کلی حرف زدیم بازم مثل هم بودیم طرز فکرمون گفت واقعا با هم میسازیم حتی گذشتمون خیلی جا ها قشنگه نمیدونم از کجا وارد زندگیم شد بعضی وقتا میگم اتفاقی بود احتمالا اما الان میفهمم اتفاقی نبود یهو خدا برام اوردش حتی صد بار گفته اگه مت مال منه نزدیکش کن یا اگه نیست شرشو کم کن قدرت خدا رابطمون جدی تر میشه شاید اولین حس همینجوری بود ولی به مرور زمان جدی شد من اون با خیلی ادم اشنا شدیم دیدیم ولی عاشق نشدیم وقتی با هم اشنا شدیم کلی با اخلاق رفتار هم حال کردیم حتی بعد این همه سال پشت تلفن گفت تو بهترین رفیقمی مت من عاشقتم بخدا واقعا راست گفت منم عاشقشم حتی یک بهونه جور کردم بش زنگ بزنم حتی وقتی کلیپایی میبینیم همیشه ماه های تولدمون کنار همن اصلا خیلی قشنگه دلم میخاد فقط فقط مال خودم باشه الانم هستا اما بعدا هم میخام باشه ابدی حتی بعد مرگ روحمون اون دنیا با هم زندگی کنیم با هم بخندیم اینا بت تبریک میگم بهترین ادم زندگیمی❤️ میخام بات بمونم تا ابد تو ورژن دختر منی دختررر
شب قبل این مامانم بد ترین حالت ممکن بود بعد من یک لحضه از خود بی خود شدم رفبقم نمیدونه (دکتر چیز بدی گفته بش نگفتم نگران میشه) این خیلی ناراحت عصبیم کرده بود باز یک چیزی حیلی ازارم میده امشبم باز فکر خیال تو سرمه حتی بهش نگفتم فقط عصبی بودم یک گوهی خوردم ازم دلخوره دلبر(مرسی که تحملم کردیا ولی باز دردام برگشتن ) حتی دیشب چندین بار استفراغ کردم حتی خون دهن شدممم نتونستم کنترل کنم قبلم فشار سنگی حمل میکنه تو این چند روز ولی(خیلیییی دوست دارم احمقققققققق) اگه چیزم بشه بخاطر همین عصبی شدم باز ترس کل وجودمه اگه منم چیریم بشه بد میشه کمکم دارم نقش ادم بده داستان میشم تا حداقل بگه این پسر هم لاشیه اما(♡نگفتم دلیل عصبانیتمو) ولی خیلی با ارزشی برام